I'm just talking to myself
پوزخند دار ترین آدم دنیا شدم انگار! وسط یه مشت تئوری از خودم، خودمو گیر انداختم. حقیقتهایی شاید درست و شاید هم غلط، نمیدونم واقعا. ولی قبلنا که خوب بودم؟ میدونی گاهی میشینم به این فکر میکنم که چطوری آدما این همه سال زنده موندن رو دووم اوردن؟ من فقط هیژده سالمه، و خسته شدم از خودم. ازین همه تکرار! میدونی، انتظار دارم از خودم، انتظارات همه چیزو خراب میکنه. ولی من از خودم انتظار دارم کامل باشم، بدونم، انتظار دارم مثلاً یکم بخونم و نمراتم خوب شه. خوب نمیشه بابا، نمیشه! چرا اینقدر غیر منطقی ای؟ بابا همه احساس دارن! چرا فکرمیکنی یکی مثل تو باید زیادی احساساتی باشه؟ همه یه مدت حالشون خوب نیست. همه مدل خودشونن! چرا به بقیه دقت میکنی که چطورین؟ چرا سعی میکنی ازشون الگو برداری کنی؟ چرا فکرمیکنی اونا موفقن، اونا خوبن؟ اونام آدمن. مث تو. چرا سعی میکنی از رفتارا نتیجههای خاص بگیری؟ خب بابا باور کن اصلا اینطوریام نیست. اصلا حتی طولانی مدتاشم اینطوریا نیست. چرا باید نتیجه بگیری؟ مشکل از خود طرفه که بیان نمیکنه. میدونی؟ آدم باید حرف بزنه، باید بگه. نه مثل گاهی وقتای تو که طعنه میزنی و یکم رفتارای عجیب غریب میکنی و انتظار داری طرف بفهمه. یادته یه مدت هیچ انتظاری نداشتی و چقدر خوب بود؟ آره میدونم دیگه نمیتونی کتاب روانشناسی بخونی، چون دیوونه میشی از بس فکرمیکنی. میدونم نیمه تاریک وجودو سی چهل صفحه خوندی و اشکت داشت در میومد از دست خودت. میدونی یه چیز دیگهم هست. مثلاً تو مگه چقدر اطلاعات داری؟ همه نشونهها مبنی به یه چیز نیست. قرار نیست که وقتی کتاب وزارت آموزش پرورش رو میخونی، فکر کنی که تو مشکل داری، تو شیفتهی آدما میشی. شایدم اینطور نیست. به هرحال یه آدم عاقلتر از خودت بهت گفت که این واکنشت به استرسه، و تو، درسته که غیر منطقیه، ولی الان بهش احتیاج داری. خب دیگه، آروم باش :) اگه آدم بدی بودی بهت میگفتن. نه؟ برا همه اینجوری میشه دیگه، یه مدت همه اوکین، یه مدت نیستن. میدونم روابط صمیمی نداری، میدونم نیازش داری، میدونم تمناش میکنی! میدونم روابط صمیمی نداشتن ینی یه مشکلی داری! ولی لعنت بفرست به همه چیزایی که میدونی. میتونی فراموششون کنی؟ میتونی بهشون اهمیت ندی؟ نمیخوام بگم باید بتونی، ولی باید بتونی عزیز من... :(: خب؟ مهم نیست اصلا، هیچی مهم نیست. فقط باید یادت بیاد تو مهمی. یادت بیاد اولین الویت تویی. باید یادت بیاد چطوری باید باشی، دوباره از اول. باید بازم خودتو پیدا کنی، باید دنبالش باشی. آره میدونم از این روند تکراری خستهای، ولی... تیک ایت ایزی... ماچ مور ایزیر، کالمر... خب؟ وقتی قرار میذاری بهش پایبند باش دیگه :) هرچقدرم خواستی با خودت حرف بزن. مگه وبلاگ رو ساختی چیکار؟ مسولیت خاصی که بر عهدت نیست! ملت میخوان نخونن، بدشون میاد نخونن، همون قضیه. تو مسعول(جدن املای مسول چطوریه :///) بقیه نیستی! بتچ! تو قبلاً گفتی! هوم؟
پس بیخیال! جاست ثینک ابوت یورسلف اند یورسلف اند یورسلف اند فیریدم :)...