۱۷۴
پسر من دوباره تیپ شخصیتی دارم ازمون میدم بعد هی ویژگیاشو میخونم هی عاشق خودم میشم :| با اینکه میدونم اصلا معلوم نیست راسته یا نه و همش چهارتا شخصیتی که داشتم باهام مشابه بودن، ولی در آن واحد وقتی یکیشون در میاد با همون بیشتر حال میکنم! بعد اون راسته یا نه رو برا آدمای معروف تیپش میگم. خب بهتون تبریک میگم، شما یه ادمی رو دارین میخونین که دو درصد جمعیت رو تشکیل میده 😎 جان اف کندی هستم، ژان پل سارتر هستم! (میگم چرا نظریات این بشر اینقدر به من حال میده عا!)، نیوتن هستم (البته من عاشق انیشتینم. آزادی فکری که اون داره رو هیچکسی تو دنیا نداره :"))، مارک زاکربرگ هستم! استیون هاوکینگ هستم و نیکولا تسلا! کاری ندارین؟ من کلی کشفیات دارم بهشون برسم 😂😂😂
بقیه ذوقیاتمو ادامه همین پست مینویسم ^.^
+ دستام دارن میلرزننننننن! جدی جدی وقت مردنه :| (چرو همش راجب مرگ حرف میزنم واقعا؟)
جین آستنم! :))))) نویسنده غرور و تعصب! وای من ذوق مرگ :))))))
بتهوون! نیچه!
دارم تلف میشم :/
نه ببین ولی هرچی بیشتر میخونم بیشتر مطمئن میشم این دفعه دیگه خودم درومدم! دقیقن همون کارایی رو نوشته که من میکنم! خلاقیتشو برا پیش بینی اتفاقات غیرمنتظره بکار میبره. دقییییییقن منم.
خب خیلی هپیم که همتون مشکلات شخصیتمو پر وضوح میشناسین، ادعای منطق، بقیه هیچی سرشون نمیشه و من فقط مخالفت میکنم با کسایی که بام مخالفن و اصن نمیخواد بذارم صداشون شنیده شه!، جاجمنتالم، فک میکنم خیلی سرم میشه! و خیلی جالب تر اینکه با وجود از بین بردن خیلیی چیزا برا خودم، اینارو نمیتونم. یه طورایی برام لذت بخشن. :/، زیادی آنالیز میکنم... این برا همه چی خوبه به جز، به جز روابطم، جایی که این کمترین اهمیتو داره! با وجود اینکه نوشته من یه ادمیم منتظر و پذیرای ایده های جدید حتی برای لایف استایل، در عین حالم اینم! و فاکین دقیقا راست میگه! یه جا نوشته بود در عین حالی که خیلی منفی نگره، میتونه ایده آلیست باشه و رویاهای دست نیافتنی داشته باشه و دقیق برنامه ریزی کنه بهشون برسه! چطوری میتونه اینقدر خوب تشخیص بده من چطوریم؟ از کجا فهمید اینقدر متضادم و در عین حال دارم زندگی میکنم؟ لعنتی.
جدی جدی دارین اینارو میخونین؟ دارم برا خودم مینویسم. حس میکنم که اصن جذاب نیست ولی برا خودم هست. پس فردا میخوام بخونمشون دوباره!
تو ریلیشن شیپ افتضاحم! (بازم دقیقا من!) چرا؟ چون خیلی آنالیز میکنم و خیلی جاج میکنم. خب اینکه هیچی، قشنگ مشخصه. بعد سعی میکنم خودم باشم، که باز این کارو بد تر میکنه. اینو نمیدونم. دقیقا نمیدونم. حد و حدودیه! بعد خیلیامون اصن گیو آپ میکنیم میگیم ما عشقو پیدا نمیکنیم. بازم منم. اگزکتلی. من اصن خودمو وقف علم و دانش میکنم :"(
اولویز دولوپینگ عه ورلد این دیر مایند ویچ ایز مور پرفکت دن د ریالتی! اولویز :")))) آه و چقد بده :"))) و نوشته من دنبال یکیم که بیاد تو این دنیا و توش فیت شه. اگزکتلی. و تسک خیلی سختیه و خیلیا فیت نمیشن، پس احتمالا سخت ترین کار زندگی من پیدا کردن اون شخص باشه. خب من به خودم بودن ادامه میدم. اگه پیدا شه که خیلی لذت بخشه واقعا :))))))) اگرم نشد تنهایی میتونم بست ورژن خودم باشم! ولی تنهایی! نه تو برزخ -.-
اگه تو پیدا بشی، من واسه دیت مشکل دارم. حالا بگو چرا! چون یه سری سوشال اگریمنتسی هست که باهم نداشتیمشون و من چون خیلی دوست دارم رک و پوست کنده و صاف و صادق باشم، چه تو گفتارم و چه عمیقا، بعد برام سخته دیت داشته باشیم و هی مبهم باشه. میدونی چی میگم؟ ولی اگه تو پیدا شی که اینا رو میدونی :دی :*
یکی از بزرگترین مشکلاتم این بود که هیچکس نمیفهمید چی میگم. بعد مجبور میشدم دوباره توضیح بدم و توضیح بدم. کاری که ازش متنفرم! اون اولا که تازه داشتم ارتباطاتمو گسترش میدادم و تو سوشال مدیا لم داده بودم. بعدش یکم یکم یادگرفتم که اصن نگم اینارو. بعد اینقدر نگفتم که یادم رفت چی بودن. الان اون ته مهان. غمم گین شد. میرم پیداشون میکنم :(
نوشته حجم عظیمی از آزادی رو به کسی که دوسش دارن میدن و پایه و اساسشون در اعتماده. تا تجربه دارم راست میگه. به جز اینکه یه پیش فرضیو در نظر نگرفته. یک: اطمینان ازینکه طرف مقابل مثل خودمه! دو: اصلا با طرف مقابلم ارتباطی ندارم :) ینی اینجاهاست که جاجمنتالیه تموم میشه و یهو اصن روندش پیش میره. یادش بخیر، چقدر شیرین بود! منی که اینقدر رو دروغ حساسم، اعتراف به دروغشم ذره ای ناراحتم نکرد... :)
بیشتر به عشق فکر میکنم تا ابرازش کنم! دقیقا :)))
اینو دلم خواست کپی کنم:
Architects seek strong, deep relationships, and trust their knowledge and logic to ensure that their partner is satisfied, both intellectually and physically.
همچنان بازم نوشته تو قضایای احساسات و حل کردنشون مشکل دارم. فاک ایت حالا دیگه!
میخوابم بقیشو فردا میخونم! سی یا! (:
پیوست/ بعدا: