۱۷۵
از آدمای دورم خسته شدم، و ازشون حالم بهم میخوره! جمله تکراریه؟ به درک. وقتی ده سال دیگه برگشتم اینارو بخونم عمقشو میفهمم (:
امروز با یکی که فکر میکردم ازم بدش میاد بیرون بودیم، و بعد که میخواستیم جدا شیم نمیدونستیم بریم کافه یا نه (باورم نمیشه! حاضر بود باهام بره کافه! کن یو بیلیو ایت؟) ولی خب اینقدر کارا کرده که باعث شه منم چندان باهاش اوکی نباشم! بعد که خواستیم جدا شیم گفت خوش گذشت! من تو شوک بودم و فقط بهش چشمک زدم. کل مسیری که تنها بودمو داشتم فک میکردم که... خب! جدی گفتی؟ جدی میگی یا گفتی اینقدر به عنوان دوتا درونگرا خنک نباشیم؟ خوش گذشت؟ با من؟ آر یو کیدین می؟
رسمن دارم به اون جمله هه که اول تابستون خوندم که با همه مخاطبینتون برین بیرون عمل میکنم. با بعضیا چند بار رفتم بیرون البت ((((:
اینقدر هپیم که اینجا هست که هر موقع خواستم میتونم حرف بزنم و بنویسم و هیچکسم مجبور نیست بخونه! ولی میخونید کیوتا ** :*
اینقد اعصاب ندارم که اگه بام حرف بزنن به راحتی میتونم به هرچی یه ری اکشنی بدم که پودر شن برن دیگه ام برنگردن! همینکه برم نباشم بهتره :///
عرررررربدهههههههه تاحالا کراشی که اینقدر بهم نزدیک باشه، ینی بقل گوشم باشه، و زیبا باشه، و کار داشته باشه، و رشتش ریاضی بوده باشه و درسخون بوده باشه با تراز هفت هزار خورده ای، و سنشم بم بخوره، (پنج سال ازم بزرگتره) نداشتم! از ذوق در حال مرگم 😂 یو ور رایت اینفرانت آو مای عایز لنتییییی! فقط اسمش یکم سخته. ینی ترکیبیه :دی. حالا یکاریش میکنیم طوری نیس 😂