یادداشت‌ها و برداشت‌ها

چه دغدغه های ملیحی :دی

شیطون چیزای وسوسه کننده زیاد می‌گه:))) هنوز واسم جالبه کامپیوتر دلت می‌خواد بخونیا. همه‌ش همه‌ش انگار نمی‌دونستی چی می‌خوای بخونی اما الان انگار شک نداری همینو می‌خوای، خوبه

این اطمینان خیلی خوبه، موفق باشی

شمال که عالیه واسه درس خوندن، یکی از دوستام اونجا بود خیلی بهش خوش گذشته بود... ولی خب دانشگاه یه شهر دیگه خیلی سختی داره و پشیمونت می کنه :/ امیدوارم هر چی می خوای و صلاحته پیش بیاد

یعنی دغدغه بین انتخاب دانشگاه داری،قشنگه این دغدغه که بزرگتر از این نیست. :دی

منم کامپیوتر ^_^

آره آفرین دقیقاً منم. فکر نمی‌کردم روزی عمران و معماری رو جزو انتخابام بذارم. اما گذاشتم. بعد از کامپیوتر.

آره

منم پیام نور خوندم،شاید بتونم کمکت کنم. :))

نه. برق خوشم نمیاد. مکانیک هم همین‌طور. 

شیراز بزن :)

من خودم اصفهانم دانشگاهم کاشون بود و خوابگاه داشتم اونجا، البته هر چهارترمو با بچه های تهران بیشتر می جوشیدم از بس پایه بودن... خوبی زیاد داره و بدی هم... بیس چاری با دوستاتی از دست خونواده راحتی، توی یه شهر جدید با مکان های جدید به غیر از لب آب، مستقل میشی و همه کارات با خودته اما خب بدی هاییم داره... همیشه باید مراقب باشی چون نود و نه درصد آدمایی که باهاشون رابطه پیدا می کنی آشغالن، شاید همون اول مشخص نشه ولی بعد می فهمی، سرپرستای خوابگاه منو خیلی اذیت کردن واقعن، بیشتر مردم تا بفهمن یه دختر از شهر غریبی می خوان ازت سواستفاده کنن، رفت و اومدا از خونه به شهری دانشگاهتم خیلی اذیتت می کنه

فناوری اطلاعات ارتباطات یا اینکه مهندسی کامپیوتر؟

من سختتتت منتظر نتایج کنکور  فنی هستم و دلشوره دارم

عزیزم امیدوارم اونی پیش بیاد که بهترین نتیجه رو داره!