یادداشت‌ها و برداشت‌ها

194

جمعه, ۱ شهریور ۱۳۹۸، ۰۲:۴۶ ب.ظ

سوالی که دوست دارم از خودم بپرسم اینه که آیا وقت اینکه آدرس وبلاگ رو عوض کنم رسیده؟ چند وقت پیش دیدم تو وبلاگ یه چیزی سر هم میکنم و مینویسم. تو دفترم ولی چیزای انتزاعی تر، واقعی تر و اونچه که ذهنمو درگیر کرده مینویسم و بیشتر مورد پسندمه. نمیدونم چرا. واقعا نمیدونم. 

من در عین واقع گرا بودن خیلی متظاهرم. آی هیت می. باید تو چیزای دیگه متظاهر باشم. درست عین بقیه! 

خب. نمیدونم چرا فکرمیکنن من نمیفهمم. مهم نیست. من میفهمم، خسته هم شدم از فهمیدن. و آیم دان. 

امروز رفتیم سه تایی بیرون، بعد من گفتم میشه بریم گلخونه؟ از وقتی با خاله رفته بودیم و یه گل دیدم که برگاش بنفش تیره طور بود و شکلاشونم قلبی بودن و دلم خواسته بود بخرمش اما کیف پولم دنبالم نبود، دلم میخواست برم گل بخرم. دوتا گلخونه رفتیم و من شیش تا گل خریدم. کاکتوسم خریدم و گرون ترینش شد هفده تومن چون گونش خاص بود! ولی خب من خوشحال شدم. یکی از چیزای حال خوب کن زندگی واقعا گیاهان. من تو کنکور میرفتم و برگ خشکای گلارو میکندم، آبشون میدادم و نگاشون میکردم. دوتا گلدون هم از قبل دارم. یکیشون که مال خیلی قبل تره، روزای ابتدایی کنکور فکرمیکنم. اول دوتا برگ داشت. حالا شیش تا داره. دوتاش قلمه هاش بودن که دیگه رشد نکردن و دوتای دیگه ده پونزده سانت شدن و من با درومدن هرکودومشون ذوق کردم. :) حالا نمیدونم چطوری هشت تا گلدون رو زیر نظر بگیرم ولی یکاریش میکنم دیگه :) یکی از کاکتوسا که مورد علاقمه، برگاش (؟!) شبیه متکاست. خیلی کیوته. خیلییی! *.* 

مامان میگه آدما صمیمی نیستن. باشنم اذیتت میکنن. خب طول میکشه تا من بتونم با این تئوری کنار بیام و یادش بگیرم و بعد وارد زندگیم کنمش. ولی اینا دلیل نمیشن که این کارو نکنم. 

از شهرکتاب چهارتا کتاب خریدم، کلی کتاب نخونده هم دارم ولی نمیتونم با منطقم کنار بیام و ماهنامه ناداستان رو نخرم. تازه دوتاشم میخوام بخرم. میتونم و میخونم و همه اینا و دلیل نیار که میخوامش! 

+ بیا راحت باشیم. خب؟ بیا به روی خودمون نیاریم میفهمیم. بیا نگیم. ساکت بمونیم. بیا یادمون بیاد بیش از پیش درونگرا بودن چطوریه. سخت نیست، میشه. چرا؟ چون این زندگیه. زندگی راحته، اگه سخت نگیری و اجازه ندی سخت بگیرن. تو میتونی، پس انجامش بده. (نوت تو سلف!)

+ بیا اهمیت ندیم :)

دیروز میخواستم فحش بدم بنویسم کراشم به یکی دیگه ریکوعست داده نگاااااااااااااار (لیموی سابق!) لعنت بهتتتتتتتتت! بعد کاشف به عمل اومد ایشون سمج تر از من بوده :دی! خلاصه که چه کراش زیبایی دارم. :) حتی مورد پسند مامانمم قرار گرفت ایشالا هر موقع من قصد مزدوج شدن گرفتم با خانواده تشریف بیارن. حالا یکمی راه دوره ولی اصن مهم نیست :دی 

میدونین چی رو از وبلاگ دوست دارم؟ کلی آدم جدید با کلی زندگی متفاوتی که باز شده. (: کلی جهان برا آموختن :)))...

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۸/۰۶/۰۱
Mileva Marić

نظرات  (۱)

خب از توضیحاتی که در مورد برگای دو رنگ تو کامنت قبلی دادی ممنون، من گل دوست دارم ولی میترسم بخرم بیارم بعد خشک بشن، منم افسردگی بگیرم بعدش، حالا شایدم گرفتم، یه کاکتوس می‌گیرم که اگه افسردگی هم گرفتم بغلش کنم :)

پاسخ:
خواهش میکنم! خب برو به گلخونه هه یا گلفروشیه بگو اولین گلته و اینا و ی گل بهت بدن که نازک نارنجی نباشه! این یک، دو اینکه اصولا و اساسا، شما وقتی گل رو میخری فروشنده شرایط نگهداری و دوره های آبیاریشو بهت میگه و حتی اگه مشکلی برای گلت پیش بیاد میتونی بری بهشون بگی اینطوری شده یا گل نمیده یا برگاش نقطه های زرد داره یا میریزه و هرچی! یا از یکی بپرسی ک میدونه! سه اینکه اول یکی بخر ببین چی میشه! چهار اینکه معمولا عموم انسانها کاکتوسایی که تو گلدونای کوچولو هستند رو خشک میکنن حتی اونایی که گل زیاد نگهداری میکنن! البته فک کنم اون کاکتوس تیغ دارا نمیمیرن و خیلی سخت جونن ولی بقیشون نمیدونم چی میشه یهو خشک میشن :||| منم به گونه ای انقلابی یهو کشف کردم که برخلاف بقیه من اینارو نمیخشکونم!!! :| خالم کلی گل داره و همه ازشون تعریف میکنن و بهشون آهن میده و اینا ولی مثلا از من پرسید چیکار میکنم کاکتوسام نمیخشکن! منم نمیدونسم :/ بعد مثلا ی گلی هست ب اسم یوکا، ببین اینو ابش ندی خشک بشه بگی دیگه خب این تمومه! بعد شروع کنی آبش دادن یهو از کنار تنش ک خشک و مردس شروع میکنه برگ دادن! و حتی فک کنم تکثیرشم راحته! 
خلاصه ک سخت نگیر، گل بگیر. :) حال میده ^^

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">