خیلی خری پری! (ریتمو!!!)
جمعه, ۱ شهریور ۱۳۹۸، ۰۸:۰۰ ب.ظ
خلاصشو بگم. با دیدن یه عکس پروفایل ساده دلم براش تنگ شد. برا دماغش، که کجه، برا لباش، لبخندش لبخندش... آی خدای من :) رنگش. رنگ شخصیتش. برا صداش. برا احمق بازیاش. برا همه بدبختیایی که سرم آورد :) برا اندامش. خودش که نمیدونه هنوزم. حالا که زمان گذشته دلم برا عوضی بودناشم تنگ شده. من همینقدر خرم. همیشه هم بودم. با یه عکس ساده دوباره دلم خواست دستشو تو دستم بگیرم، رومون به آسمون باشه و بهش ماهو نشون بدم بگم میبینی؟ داره میتابه که تو روشن تر بشی، بتونی خودتو نشون بدی. اصل تویی، بقیه بازین... :)))
ینی میتونم تا قرن ها چیزای عاشقانه براش بنویسم و چقدر کیف میده :)
هیچ میدونی من عاشقتم ب خاطر خودم؟ تو که نمیدونی و نمیخونی و نخواهی دونست. نقش معشوق غیر از این است آیا مگر...؟ :)
لآو *.*
♢ دومین پست امروز
۹۸/۰۶/۰۱