اینقد لهم حالشو ندارم کاری کنم :/
یکی از پسرامون نوشته من حاضرم چهل کیلومتر برم ولی ظرف نشورم!
سوالی که پیش میاد اینه!
هر روز پنج صبح بیدار شدن یا ظرف شستن؟!
اصن مگه غذا درست نکنی و اینا ظرف داره؟ من نمیفهمم! وات؟
سیگار من کو؟ اصن خوش میاد یونی اینقد به صفه نزدیک باشه و نکشی؟ تازه پیکی بلایندرزم دیده باشی!
برم از مغز فنی جدید بلولم بیام پائین -.- چرا دانشگاه تو کوهه؟
دوتاشلوار خریدم!
هیچی مناسب من پیدا نمیشه! نه مانتو نه شلوار! یا کوتاهه، یا تنگه، اصن یارو گفت همین دوتا دوخت هست به شما میخوره :/
مانتو ک دیگ هیچی!
-.-
دلمونم برا یه بنده خدایی تنگ شده نمیشه بهش گفت که! :| هی میزنیم تسک عاخر، بعد یوهو رندملی! میاد تو ذهنمون -.-
آخ هانی چقد بت داره سخت میگذره :(((( ولی خب عادت میکنی..
اینم سیگار ک خاستی🚬🚶🏻♀️