227
میخوام بنویسم برا خودم که بخونم این روزای لعنتی رو. روزایی که 4 بیدار شدم، روزایی که مث الان از خوابم گذشتم، روزایی که وقت ِ هیچیو نداشتم ولی تهش یه راهیو پیدا کردم، منی که هیچ وقت هیچی برام مهم نبود!
و تازه ترم یکه :" بات آیل میک ایت. آیل ترای. از آی پرامیسد...
و الان وسط یه کار دیگه که طول میکشه، میخوام میانتزم بخونم :/ گاد دم ایت. ینی مزخرف ترین استاد افتاده بهمون -.- ـمون که نه، ماهایی که با این داریم. اصن بخشی از بچه ها با منن -.-
+ رفتم هندزفیری خریدم از تو دانشگاه، مال خودم یکیش توش صدا نمیومد با تشکر از کابلش، بعد میگه چه رنجی میخوای، و خب بحث کردیم و اینا، تهش یه سری آورده من گذاشتم دیدم نه اینا صداشون مورد پسندم نیست. آخر بار یکی دیگه آورده میگم عه چقد خوبه این. میگه خب فلان چیزه دیگه! (راجب اولیم همینو گفت :/) بعد میگم خب تخفیف بدین ما دانشجوییم و فلان (منظورم این بود که ینی بدبخت دوجهانیم :/) بعد یه رسید داده، که اگه خراب شد گارانتی داره بیارش سی درصدشو کم میکنم بهت یکی دیگه میدم (فک کن :||) حالا گذاشتم تو گوشم و دلم نمیخواد درش بیارم بس که دارم لذت میبرم *-*
:)