232
يكشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۸، ۰۹:۲۳ ب.ظ
آرین هی چیزم میگه، حس درونیم مانعم میشه، ایمیل میدن و درخواست یه شخص دیگه رو میکنن، کسی که هیچوقت تو زندگی من وجود نداشته، و مغزم میگه این کاری که الان داری میکنی کاری نیست که میخواستی بکنی و حس درونیم میگه نکنه حذفم نکنه و همه ترسای کودکی و نوجوونیم بیدار میشن. قلبم. آه...
هیچ کاری نمیکنم. دقیقا هیچی. نمیدونم... دلم همونی رو میخواد که هیچ وقت وجود نداشته (بعضی اوقات داشته شاید) بشینم ی دل سیر باهاش حرف بزنم... یا حرف نزنم حتی، اون فقط درکم کنه. همین! ):
۹۸/۰۹/۰۳
من هی چیزت میگم ؟ :|||
بی تر ادب این همه به حرفات گوش دادم من کشک بودم؟ -__-
هعییییی
بالاخره بیان واسم باز شد :|