271 -
اگه خود ِ واقعی من اینقد واسه خودم دوست داشتنی و به درد بخوره، پس چرا ازش استفاده نکنم؟
+ آیا میدانید خیلی اوقات، تجربیات یه آدم ِ واقعی، بیشتر از کتابا و داستانای موفقیت به دردمون میخوره؟ به نظرم احتمالا زندگی نامه ها هم همینطور باشن اما نمیتونم صد درصد راجب این یکی نظر بدم. حالا نمیخوام یکی بخونه و تو ذهنش بگه: "خسته نباشی :/ تازه فهمیدی؟ :|" آره. چرا؟ چون یکی دو روز پیش داشتم با دوستم راجب بخش محدودی از انسانها صحبت میکردم، که چطوری به همه چیز میرسن و از خودش گفت که یه دوره ای از زندگیش همینطوری بوده. (هنوزم فعاله البته. ولی احتمالا نه اونقدری که میخواد و باید.) میگفت من قبلا میگفتم: "گور ِ بابای زمین شناسیم، میخوام برم برنامه نویسیمو یاد بگیرم. گور بابای امتحانم، میخوام برم کتابمو بخونم." خب. فرق من با این آدم میدونید چیه؟ اون تایم ِ میخوام برم سراغ فلان چیزو ندارم. همینه که میگم اگه من اینقد به درد بخورم چرا ازش استفاده نمیکنم؟ اگه من خیلی فکر میکنم و ایده های خفن به ذهنم میرسه (مثلا :/) طبق MEME هایی که واسه تیپ شخصیتیم میسازن، چرا استفادش نمیکنم؟ اگه من عاشق یادگرفتنم (که واقعا هم هستم) چرا استفادش نمیکنم؟ اگه میان مینویسن راجبش که /+ وقت خوابه؟ نه باید بیدار بمونم یه عالمه صفحه و سایت هست که باید بخونمشون!/ من چیکار میکنم این مواقع؟ میتونم بیدار بمونم. مشاهده شده این مورد. حتی مشاهده شده که میتونم خیلی کم بخوابم، میتونم به جای سحرخیز بودن کله ظهر پاشم، میتونم 12 ساعت پشت کله هم بخوابم و میتونم وقتی آفتاب نزده بیدار شم. تنها چیزی که از پسش برنمیام، برنامه ریزیه. دست خودم نیست، اینقد بدم میاد تحت ِ فشار تایم تیبل قرار بگیرم! حاضرم چند برابر کار کنم ولی زمانبندی نداشته باشم. راحت باشم، واسه خودم باشم و هر موقعی که دلم خواست کارمو انجام بدم. بدم نمیاد اهداف روزمو بنویسم و بگم اوکی ببین این کاراییه که باید انجام بدی. ولی تایم تیبل؟ نو وی :/ (واسه همین بود که بعد از کنکورم فقط میخواستم از قید زمان رها باشم. میخواستم ندونم ساعت چنده. میخواستم وقت تلف کنم اصلا. ساعت هم بره بمیره :/) خلاصه سوالم از خودم اینه: اگه میتونی، چرا انجامش نمیدی؟ بسه دیگه. بسه! چند ساله داری اینو میگی :| حالمو بهم میزنی :/ (اخیرا یکم، فقط یکم، بهتر شدم. امیدوارم بهتر هم بشم البته. نمیدونین من چیم اصلا. (تهدیدات تو خالی :|) خلاصه که بسه دیگه، یکم خودت باش :دی و از چیزایی که نباید هم فاصله بگیر. عاورین.)
++ من نمیگم کتابای موفقیت چرتن. (هرچند بخش اعظمیشون چرت و حاوی اطلاعاتی تکراری هستن که بعضا تو صفحات زیاد تکرار شده. وات د هل؟ :/)
+++ چه بند مزخرفی نوشتم. مث همیشه حال برگشتن و ادیت کردنشو ندارم.
4^+ خیلی خودشیفتم نه؟ :( به درک :( همینه که هست :( اصن تا وقتی به بقیه آسیب نزنه چی میشه مگه؟ :( الان وبلاگمه میخوام دو شخصیت خودشیفته و سرزنشگرم رو نشون بدم :( ایح :(
پی.اس: میتونم یه بخش دیگم بگم ازینکه خوبم. ولی اخیرا گند زده شده توش. اخیرا که نه، چند ماه پیش. پس فعلا با این یکی شوعاف نمیکنم و میذارمش واسه وقتی که دوباره بهدستش آوردم. امیدوارم اون موقع دیگه عقده شوآفش رو نداشته باشم. :)
+++++ ولی من بعضی وقتا ازینکه چیزایی که نوشتم رو میخونید، خجالت میکشم :| :"
من تقریبا سر تموم متنام همینم و حس می کنم خیلی مسخرن و بقیه می گن واو خب که چی مثلا الان؟ :/ و واقعا حس خجالت آوریه.
ولییی کاماان من واقعا مطالبت رو دوست دارم. همینطوری درهم و برهم و غرغر کنان :) واقعا قشنگن به نظر من :))
پ.ن: البته نمی دونم چی باید بگم در رابطه باهاشون. :دی