crazy !
خیلی دلم میخواد دیوونه باشم. ازونا که اینقدر تو خودشون و دنیای خودشونن که چیزی نمیفهمن و کسی هم اونا رو نمیفهمه!
پی نوشت: جیره کتاب میخواد یه لیست بزنه برای کتابهای ِ فارسی ای که قبل از مرگ باید بخونیمشون. به پیرو از 1001 کتابی که باید پیش از مرگ خواند ِ معروف! و خب. من خیلی از خودم شرمنده شدم که تنها کتابی که از لیست خوندم سال بلوا بوده! البته من ِ او رو هم دیدم، ابتداش رو هم خوندم، نویسندش هم همشهریمونه، یعنی من میخوندم میگفتم عه؟ این کلمه که...! ولی خب. جدی برام شرم آور بود. متاسفم برای خودم. کتاب ِ ایرانی بخوانیم.
بازم که پی نوشت از خود پست طولانی تر شد! بازم که مهم تر شد! اَه. :/
امروز کتابایی که از چشمه روز شنبه سفارش داده بودم رسید و من عین چی خوشحال بودم و هی گفتم کاش اتحادیه ابلهان رو هم سفارش داده بودم. کاش کاش کاش! ولی با این مامان که اینقدر غر میزنه که همه کار میکنی جز اونی که باید، باید بگم که خیال خام! سال دیگه که قیمت رفت روش گیرت میاد! :(
داداشم اینقدر ادکلن و عطر و کوفت و زهرمار میزنه به در و دیوار که من همش عطسه میکنم، همش سرم میخواد درد بگیره. اه. مریض ِ بیمار :|
منشن میکنم که جمله اول مهمه اصلا. اصلا فقط همون. :)))))))))