یادداشت‌ها و برداشت‌ها

روزنویس‌طوری

يكشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۷، ۰۹:۲۶ ب.ظ

یکی از بچه‌ها برای اثبات اینکه خدا بدی هم باید داشته باشه گفت که اگه ما ذره‌ای از وجود خداییم پس خدا هم باید بدی داشته باشه چون ما شر داریم. دبیر دینی گفت عدم وجود تعادل باعثش میشه، شر مساویه با نبود خوبی، پس وقتی از خوبی کم داریم جاشو با شر پرمیکنیم. بعد شروع کرد از ذات خالق گفتن... چون ما نمیتونیم قدرت نامحدود رو با محدودیتمون درک کنیم پس نمیگیم خدا قادره، میگیم عاجز نیست. ولی نمیدونیم قدرتش چقدره! من داشتم فکر میکردم مثلا ناخالصیای یه محلول زیاااادی که نمیدونی چیه رو بگیری، مثلا مث تصفیه اب که کلر میزنن. بعد دیدم نه! اصلا تشابه مناسبی نبود. چون بازم ما اندازه میدونیم... (مفهومو خوب نرسوندم.)

بابت اینکه دیروز تا الان ۲ساعت افزایش مطالعه داشتم خشنودم! پایگاه مطالعاتی مدرسه هم خوبه هم بد... ولی من باید مستقل خالص باشم و خودم باشم و خودم و اینجوری خیلیییی راحت ترم. مث امروز ک شیمی میکرو رو با کسی مشترک نگرفتم... ولی به نظرم اشتباه کردم! ولی چیزی کم نخواهد موند ازم، چون قراره ای کیو کارتم بیاد. مهم نیست. ببین اصلا هرچقدرم گرون باشه بیخیال کتاب مشترک شو و خودتو راحت کن :) نهایتا بهت پیشنهاد دادن فقط خودتو بسنج... :)))))

ببینید، به نظرم قراره با کراشم که خیلی دوستش دارم و یحتمل با توجه به توصیفاتم واضح و مبرهنه، زنگای ورزش یک هفته نه یک هفته (چون برای ما تک زنگه) باهم باشیم!!!! چون اونام زنگ اخر سه شنبه ورزش دارن. اولش خب خوشحال بودم و داشتم میمردم و بعد یهو دیدم من لعنتی نمیتونم عصن! اینو فقط باید عاشقی باشید که نگفتید تا بفهمید! من هنوز نمیفهمم چطوری اینقدر زیبا میبینمش و بی عیب!!! خیلی فرایند عجیبیه...

صب تو مدرسه گریم گرفت با اینکه تو خونم گریه کرده بودم. یه لحظه احساس کردم تحمل این همه فشارو ندارم :) بعد تازه یه مدلیم که وقتی بهم بگین چیییشدیییی؟!؟! بیشتر گریم میگیره! نمیدونم چرا! ولی خب دیگه... اشک مناسبی بود که اومد :دی! و سر کلاس فیزیکم اشک تو چشمام جمع میشه هی... از بس این خوبه! این بشر محشرترین دبیریه که تا حالا داشتم. حاوی تمامی ایده‌آلامه و وقتی با دبیرحسابان پارسالمون از دوم دبستان دوست بودن و اینقدرم با دختراش و با شاگرداش اوکیه!؟ مگه میشه نباشه؟؟؟ :))) تازه با من تو یه ماهه :)))) اردیبهشتی زیبا سیرت کی بودی :)))))) عصن تو صب تا شب فقط صوبت کن جذاب :) 😭

و زندگی به روشی دیگر راه خویش را ادامه میدهد، مثل همیشه :) تامام و کافی و لازم، برای امروز :) 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۷/۰۷/۰۸
Mileva Marić

نظرات  (۲)

اون قسمتی ک نوشتی تو مدرسه گریت گرفت..داشتم با خودم فک میکردم اگ من تو مدرسه بودم شاید یکم اوضاع فرق میکرد..شاید میتونسیم باهم اوضاعو اوکی کنیم..شاید..!
پاسخ:
خب حتما اوضاع فرق میکرد! ولی خب اوضاع کلاس نمیتونست فرقی بکنه //:
آره..!!!
پاسخ:
:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">