یادداشت‌ها و برداشت‌ها

یه دختر هیژده ساله!

شنبه, ۱ دی ۱۳۹۷، ۱۰:۲۹ ب.ظ

این چیه به من نسبت میدین؟ من یه نیم مغز ‍ِ پنج ماهم که میتونه اینقدر حرف بزنه و دری وری بگه که مخ طرفو بخوره!

(از توضیحات اضافه عاجزم. کی اینقدر جلوی خودمو گرفتم که هیچی نگم؟ چرا باید بگم؟ اصلا نمی‌فهمم. یه روز در زجرم که چرا کسی نیست که بگم و الان؟ احساس خفه‌خون‌گرفتن دارم حقیقتا... حتی نمینویسمش. حتی واسه خودم، حتی رو کاغذی که بعدش سوختنشو نگاه کنم و لذت سوختنشو ببرم. شاید واسه اینه که شرمم میاد، خجالت میکشم ازین وضع، نه؟ خیلی لوسی پری، واقعا نازک نارنجی‌ای، مسخره‌ای! همه این قضایا رو دارن دیگه بشر! چرا تمومش نمی‌کنی؟ کشش میدی! فک می‌کنی راحتی ولی اذیتی. هیچ راه حلی براش نیست. به هرحال فکر میکنم از خودمو دوست داشتن دور شدم. خب ولی من هنوز اون شبو یادم نرفته؛ پست قبلی رو... و...! هنوز دلم نمیخواد... اه لعنت! آره من پلنگم، یه پلنگ وحشی! ببرینم قله تا با مغز پنج ماهم ندونم دره‌ست و راحت سقوط کنم!)

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۷/۱۰/۰۱
Mileva Marić

نظرات  (۳)

۰۲ دی ۹۷ ، ۱۲:۳۳ آقای هرمیت
حرف بزن خب چرا نباید حرف بزنی
چرا فکر میکنی بده؟
بگو ما گوش میدیم (لااقل من)
کدوم روز ؟ چی شده ؟
به نظرت برا چی خیلی از ماها وب داریم ؟ که حرفایی که نمیتونیم جلوی اشنایان به زبان بیاریم رو اینجا بنویسیم و خالی شیم
به خودت و دنیا اینقدر سخت نگیر :)
پاسخ:
فکر نمیکنم بده! ولی یه سری از چیزارو نباید گفت، حتی نباید تو وب نوشت... می‌دونی چی میگم؟ 
همون پست قبلی...!
آخه آدم قبلش فکر نکنه، بعدش پشیمونیه :(
۰۳ دی ۹۷ ، ۰۱:۱۲ آقای هرمیت
پیوی و یا پست رمز دار واسه همین روزاست خب :)
بیا بوگو دخترم بیا 
پاسخ:
نیمخام والدم :/// بذار بره! جاریه! 😁

اکثر مردم گوش می دهند، نه برای فهمیدن

بلکه گوش می دهند برای جواب دادن

پاسخ:
آدم همیشه این چیزارو یادش نمیمونه که حرص میخوره :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">