من اون بهشتو نمیخوام!
دینی میخوندم، بعد نوشته بود که هر آرزویی تمنا کنید برآورده میشه! اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که من میگم خدایا پلیز همه علومو بچپون در مغز من. (مثلا من معتقدم. مثلا من مومنم، مثلا من میرم بهشت! بیخیال! :|) بعد یکم تفکر بنمودم دیدم خیر نمیخوام. علمی که خودم نخونم و تلاش نکنم براش و کلمه کلمه از رو کتاب نبلعمش؟ نه مرسی! من اون بهشتو نمیخوام! ولی همه سعیمو میکنم این دنیا یه جورایی بهشتم بشه :)
پ.ن : فارق از همه این بهشت و ایمان و خدا و دبیر دینی و همه اینا! دینی درس مورد علاقمه. چون پارسال روی دبیردینیمون کراش داشتم شاید. شاید البته... یعنی اگه بخوام بگم دینی و زبان رو کودوم رو دوست دارم میمونم. و حتی ممکنه بگم بیشتر حاضرم دینی بخونم تا زبان و تستشو بزنم. زبانم لذت بخشه... ولی نمیدونم. شاید جفتشو یه اندازه. البته ناگفته نماند خوندن اینکه هوش درون فردی ِ بالایی دارم که اثباتی میشه برای علاقم به روانشناسی، درکنارش الهیات هم هست. که این موضوع هم باعث شده علاقم بیشتر بشه و مطمئن بشم ازین بابت. شاید مثل علاقه به دونستن فرقه ها و نظریه های فلسفی، دین ها و عقاید و غیره هاشون رو هم کامل مطالعه کنم در زمان مناسبش! :)
معدود پستایی که پی نوشتا از خود پست طولانی تره :|