یادداشت‌ها و برداشت‌ها

Do you stay up late, just so you don't dream...؟

دوشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۸، ۰۵:۲۴ ب.ظ

به طرز هیجان آوری، انسان های دورم خفه کننده و دوست نداشتنی شده اند. به قدری که حتی دیگر دلم نمیخواهد بروم دانشگاه و با یک مشت انسان همین مدلی رو به رو شوم، و بعد دوباره روز از نو روزی از نو! دلم فرار میخواهد، جایی که مدل انسان ها فرق کند، و باورهایشان، جایی که به نظرشان گفتن حقیقت، زشت نباشد. جایی که پر از تعارفات دور کننده نباشد. جایی که از آنها، بشود آموخت. جایی که بتوان یادگرفت باید بیشتر از هرچیزی، به علایقت بپردازی. جایی که قرار بگیرم جای درست، که بفهمند همه چیز یک چیز نیست، یا حالا، دوتا؟ سه تا؟ هرچی. جایی که آخر شب برای بهتر شدن این حال، تصمیم به بایگانی مسخره نگیرم. رفتن راحت تر است اما... با کمی شجاعت و اطمینان هم میتوان حلش کرد، که من احمق توانش را... (:

+ازینکه نمیتونم مثل قبلم بنویسم عصبیم! 

+خرنشو! خرنشو خرنشو خرنشو! 

+به علایقت بپرداز! هرچی بیشتر بهتر. همه چیز به درک. تو که میدونی چی میخوای و چی حالتو خوب میکنه! میدونی چی دستته؟ کوتاهی نکن! خودتم با خودت...؟! غریبی نکن (:

+جاست دو ایت. با اینکه نمیدونم وای یو آلردی دونت؟

+این چه خریتی بود که فقط معماری دانشگاه تهرانو زدم که مطمئن بودم نمیارم؟ -.- یهویی امروز دلم خواست! خیلی یهویی!!...

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۸/۰۵/۲۸
Mileva Marić

نظرات  (۱)

۲۸ مرداد ۹۸ ، ۱۷:۲۸ هیوا جعفری

از این جمله "جاست دو ایت" خیلی خوشم میاد :) هرجا میبینم انرژی میگیرم

منم خیلی وقتا دلم می خواد از دست آدما فرار کنم و حداقل برم جایی که کسی منو نشناسه

پاسخ:
آره منم تقریبا همینطورم :)))
بعد دوباره شروع میکنن به شناختنت و دوباره از اول... -.-

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">