یادداشت‌ها و برداشت‌ها

رگبار کلمات

چهارشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۸، ۰۲:۰۱ ق.ظ

بی خوابی و بی قراری.

موسیقی

بی قراری دوباره...

کمی درس، جست و جو در پی آهنگ هایی که ممکن است در خیل عظیم بیخود ترین ها پیدایشان کنم و مورد علاقه ام باشند، 

نوشتن.

سعی در پرکردن یک صفحه با جملاتی که با کلمه ی فکر نمیکردم شروع شوند. 

بیشتر از سه خط نمیشود 

پس نمیتوانم ازش عکس بگیرم، پستش کنم و بهتان بگویم خب، شماهم خودتان را به این چالش مغز دعوت کنید که مجبور شوید فکر کنید و از طرفی دستخطم را به هایتن هم نشان دهم. 

دوباره موسیقی...

چشم درد

تلاش برای خوابیدن

بعد از نیم ساعت بستن چشم ها و فکر کردن به هرچیز بیخودی

خوابم نمیبرد.

حسرت

حسرت روزهای دور

حسرت خوابهای راحت ساعت ده شب

معشوقی نیست که به وی بیاندیشم و آرزو کنم کاش بود

و نصور کنم بودنش را

و در رویایم باشیم. باهم...

بیخوابی!

موسیقی دوباره... صدای پیانوست؟ چه بدانم. بیکلام بهترین است کنون.

گوشی... باز این بی ریخت چهارگوش

ناامیدی

خستگی

تو... چرا؟ تمامش... نمیکنی؟

انتظار

فکر

بازی با کلمات

جملات

توییت هایی که به ذهنم میرسند و به سرم میزند برگردم به توییتر و بعد فکر میکنم که، نه. مگر یادت نیست چقدر مزخرف بود؟

چرا یادم است.

ویژگی پر رنگ من این است! همه چیز یادم هست

برعکس تو!

من هم میتوانم و هم نه...

و تو الان کدامین خودت هستی؟!

جدید ساخته ای؟ یا فلش بک زدی؟

معلوم هم نیست.

معلوم هم هست که نمیدانی...

من از تمام ... از هشتاد درصد آدم های دورت از تو دورترم...

چند بار؟

تمامش کن، تمامم کن...!

برنامه ریزی

موسیقی

موسیقی

موسیقی...

ناتوانی!

ترس

بی اعتمادی

نخواستن ولی انجام دادن!

بازهم فکر و فکر و فکر راجع به چیزهایی که میخواهم انجامشان دهم و نمیدانم چه؟ نمیگذارد

مثل... نگویم!

چون ضعیفم. همانی ام ک وقتی میگویم بدتر انجامشان نمیدهم...

دلتنگی

فکر نمیکردم...

نه فکر نمیکردم!

دیگر آخ هم ندارد

بغض هایش را هم فرو خورده ام...

وصول به درک!

هان؟

بیخوابی... بیخوابی های لعنتی... ترس از صبح شدن شب...

ترس از دیدنش با چشم های باز...

نوشتن ممتد...!

بی وقفه!

و هیچ چیز، مهم نیست... هیچ چیز دیگری...

(زر زدم. همش مهمه، گفتم حالا ک متصل شد به عنوان وبلاگ به ادرسم ربط داده شه.)

ولی تهش ای خودم، اینجانب! 

کارایی که میخایو انجامشون بده. خسته شدم از بس بهت گفتم

توام خستم کردی. از بقیه چه انتظار...!؟!

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۸/۰۵/۳۰
Mileva Marić

نظرات  (۱)

۳۰ مرداد ۹۸ ، ۱۱:۵۳ هیوا جعفری

مشکلی که من با خودم دارم، افتادیم تو یه دور باطل :/

پاسخ:
دست خودمونه این ولی... متاسفانه یا خوشبختانه!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">