یادداشت‌ها و برداشت‌ها

Honestly? I miss blog. Even writing nothing!

جمعه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۸، ۰۷:۳۴ ب.ظ

دیدی پست درازم ننوشتم؟ لعنت بر من :)

دیشب داشتم سری چیزهایی که با قبول شدن در کامپیوتر از دست دادم و موردعلاقم بودن رو لیست میکردم. البته صد درصد که کاملا از دستم نرفتن و همیشه راه برای هرچیزی هست، ولی بهرحال. حالا چرا دیشب؟ چون شبکه سلامت مستند گذاشته بود راجب خوراکی ها و اینا و معمولا تو هر مستندی که یکم راجب مغز حرف بزنن، فقط یکمی! من میخ مستند میشم. من عاشق مغز و چگونگی کارکردشم. ولی وقتی به مامانم میگم نمیشد من متخصص مغز و اعصاب شم؟ میگه: تو که به همه زیست علاقه نداری! پس نمیتونستی توش موفق باشی. نکته اینه! من عاشق علومم. نو مدر وات.

پس این یکی از علایقم بود. که خب البته هنوزم میشه مستندهای مغزی دید و راجع بهشون خوند. و به نظرم کلا دونستن راجب به هرچیزی، دقیقا هرچیزی، یه معقوله مثبته :) 

یکی دیگه از علایقم که بازم مربوط به همون مستند میشد و منو به فکر انداخت، کارای آزماشگاهیه. یعنی کشف کردن. یعنی چک کردن. یعنی وقتی مثلا رو موشها آزمایش میکنن و مشاهده میکنن، رو زنبورا، رو میمونا، من عاشق اینم! اینم از دستم رفت. بعد دیده هاشونو ثبت میکنن، بازم آزمایش و برسی میکنن و در نهایت یه نتیجه گیری میکنن و بازم آزمایش و...! اگه مستندی راجب به مغز نباشه، اما اینطوری پیش بره، اونم منو میخکوب میکنه :)

البته ناگفته نماند که من به خود عمل این کارا علاقمندم. مثلا وقتی میخوان دلیل سقوط رو بفهمن بازم یه همچین کارایی میکنن که دارای تحلیله. منوتو ی سری مستند سقوط میذاره. اونارم میبینم :) اصل کار فکرمیکنم تحلیل باشه!

علاقه دیگه ای که از دستم رفت، تدریس بود. من خیلی اعصاب دو سه بار گفتن رو ندارم، ولی یاد دادن چیزی به کسی واقعا یه چیز شیرینیه. عاشقش نیستم اما دوستش دارم :) این کار یه جور فرم طرز فکره. تو میتونی رویا بسازی، آرزو بسازی، و چیزای سخت رو آسون کنی. میتونی معلم باشی و هزار تا کار بکنی. من هنوزم میتونم معلم باشم، میتونم با کارنامه سبزم برم، چون قبول شدم. ولی انتخاب من این نیست :)

علاقه دیگم هنره، که به نظرم گفتن نداره. اما قصدم صد درصد اینه که به کارش بگیرم :) 

تهرانم از دست دادم البته. میتونستم معماری بخونم، هنر و هندسه و تهران رو داشته باشم. این انتخاب من نبود. چه آدمایی ک الان میرن تهران و میتونستم من باشم! 

ولی انتخاب من این نبود. من انتخابمو کردم، و عجیب لب مرز بودم و این منو هم ناراحت کرد، و هم ترسوند. بعضی روزا هنوز به خودم میگم آی ویش آیو استادید مور، به دور و بریام غر میزنم، ولی خب، که چی؟ پس ذهنم نقشست، میدونم چی میخام و میخاستم و کلا ناراحت نیستم. میدونم احتمالا خوش میگذره و خیلی وقتا امیدوارم ی کراش عمیق پیدا کنم و ی رفیق فلان و بهمان و یا حتا چندتا! :) ولی معلوم نیست چیزی...

یه چیز دیگه رو هم از دست دادم :)

رفتن ازین شهر کوفتی با این فرهنگ مزخرفش! :) :/ 

ولی این انتخاب من بود. به قول مامان، مهم هدفه! :)

هنوز کلی کار نکرده دارم البته... :) این پستم به دلمان ننشست، ولی در تلاشیم ک یه چیزی بنویسیم، که یه چیزی باشه، که بخونیم بگیم عجب احمقی بودی بابا! و یادم بیاد که هنوزم احمقم، و همواره احمق خواهم بود و فقط مدلم فرق داره.

پس قرار نیست بمیرم، قرار نیست اتفاق خاصی بیوفته. پس سخت نگیرم. پس ترای کنم، پس تلاش کنم، و از ریسک کردن نترسم که تهش نشدنه. 

آخررر آخرشم ک مردنه :)

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۸/۰۶/۲۹
Mileva Marić

نظرات  (۷)

سلام و خسته نباشید .وبلاگ زیبا و خوبی دارید.اگر مایل به تبادل لینک هستید خوشحال میشم با سایت روبکا تبادل لینک داشته باشید با این کار به مدت کمی بازدید شما افزایش پیدا میکنه.منتظرتونم حتما بهم سر بزنید 

پاسخ:
No tnx :)

سلااااامممم پر پر ^_^ کم پیدایی داداچ؟ 

 

یه چیزی هست به اسم مهندسی مغز. کلا همش راجع‌به کارکرد مغز و از این‌ چیزاست. تعداد زیادی آدم نیستن که این رشته رو خوندن‌. تو ایران یه آقایی که فکر کنم تنها آدم ایرانی هم باشه به اسم چلویی این رشته رو خونده. رشته‌ی جالبیه. راجع‌ بهش بخون :) 

تدریس رو میتونی الانم بکنی که. میتونی تدریس خصوصی بکنی و یه درآمدی هم داشته‌باشی :)) 

 

پاسخ:
سلام آنی :) قربانت از تو و درسات چخبر؟ :)

عع؟! باشه مرسی حتمننن میخونم راجبش 😘💛

تدریس چیو با کودوم مدرک بکنم اخه؟ :))))

خبر سلامتی ^_^ یه ۳ روزی بود استراحت بودم و همش فیلم دیدم و حالا باز از فردا میخوام بخونم :) 

 

مدرک نمیخواد بابا. تو همون مدرسه خودتون یا آشناها و اینا بگرد ببین اگه کسی هست که تو درسی مشکل داره بگو من میام بهش درس میدم. 

پاسخ:
خوبه :))) ب چشماتم استراحت بده :)))

پولم میگیرم :| خب مگ مرض دارن؟ :/ میرن ی خوبشو میگیرن!

کارنامه سبز انگار ساخته شده که ما تو دلمون هزار تا کاش بگیم. همین. :)

فکر می‌کردم فقط من عاشق مستند مغزی‌ام. :دییی

پاسخ:
کاش چیه؟ من از زندگی ناامید شدم نیلو :/ اصن باورم نمیشد! :|
مغز کلن خعلی موجود جالبیه. اصن چطوری میتونه اینطوری باشه و این همه کار بکنه موندم :) سیم و اینام نداره لنتی، فقط یه تیکه چربیه. یه تیکه چربی :)
تو حسرت چیو خوردی با سبزت مگه؟ :)

نه دیگه! خوبش میدونی چقدر پولشه؟ خب تو طبیعتا بخاطر اینکه سنت کمتره، کمتر پول میگیری. یا میتونی بری مثلا تو مدارس سمپاد که به پژوهش و اینا اهمیت بیشتری میدن معلم پژوهش بشی. یا اگه زبانت خوبه بری آموزشگاه تدریس کنی. دو تا از همکلاسی‌هام هستن الان دارن تدریس میکنن. 

پاسخ:
بعد بچه ها ازم متنفر شن :| کلن روشو ندارم آنه :( واسه همینه نگران آیندمم :) 
به منم پیشنهاد شد تدریس کنم، ولی ازون آموزشگاه اومدم بیرون :|
ولی کلن خوبه ها ! :) مرسی از پیشنهاداتت :) من چلاقم :/ -.-

تازه من فیلم لوسی رو که دیدم بیشتر دیوونه‌ی مغز شدم. درسته تخیلی بود اما نظریه‌ی خیلی خارق‌العاده‌ای داشت. D:

من حسرت اون مهندسی کامپیوتر اهواز خودمون رو خوردم و اون معماری داخلی دانشگاه هنر شیراز که من محض خنده زدم اما آوردمش. :| 

تو چرا از زندگی ناامید شدی؟

پاسخ:
کلن فیلمای تخیلی ای که خز نباشن برای نشون دادن دنیای جدید خیلی خوب و جذابن :) 
اشکال نداره. به حقوقی فکر کن که تو داری و من ندارم. منم به دانشگاهی فکر میکنم که انسان های زیادی ندارنش. به زیباییش :")))
دیدم مهندسی شیراز و مشهد رو نمیاوردم (کامپیوتر) کلن پشمام ریخت. بعد نگران بودم سطح یونی پایین باشه و در نهایت خودمو راضی کردم که با سهمیه بومی قبول شدم :| اصن فک کنم یک سوم یا یک چهارم رشته هایی که زدمو میاوردم کلن لعنتی! :|
پ.ن: صنعتی اصفهانمو :(

سلام.

 دلیلی نداره حالا چون این رشته رو رفتی هیچ وقت نمیتونی وارد یه فاز جدید بشی. معلمی هم که تو همه رشته ها هست عملا. حالا یا تو دانشگاه یا موسسه. لازم نیس حتما بری زیر یوق اموزش پرورش که. ولی کامپسوتر خیلی رشته خوبیه و همه جور کاری میشه کرد. مثلا اگه به همون مغز علاقه داری میتونی روی یه پروژه کار کنی که مثلا چمدونم میاد تصویر اسکن مغزی رو پردازش میکنه یا ازین کارا. کلا کامپیوتر تو این قرن چیز بدرد بخوریه و امیدوارم بعدا به لذتش برسی و اینا. 

کمک اینا هم خواستی بیا پیش خودم :دی

پاسخ:
درود!
آره خب. کلا قصدمم هست هر وقت میتونم به هرگونه ای پخش و پلا بشم. منتها خب فک کنم کلی وقت نشه. بعد ترس بعدیمم اینه که از چنین چیزایی دور شم. مثن برم تو یه فازی و ازینا دور شم. ناراحتم میکنه. 
خودمم امیدوارم به لذتش برسم و تقریبن بخشی از دلایلم برا رشتم همین نکات مثبتی بود که گفتی :)
کمک درباره چی؟ :دی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">