یادداشت‌ها و برداشت‌ها

291 -

پنجشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۱۲ ب.ظ

سلام و درود پس از سالها!

یه مدتی بود دلم میخواست از یه سری چیز میز بنویسم و میترسیدم که به خاطر شرایط روابطم یا حرف زدن تو اون زمان، برداشت خاصی ازشون بشه، و ننوشتم. هنوزم امکان افتادن اون اتفاق وجود داره با تفاوت اینکه من قصد دارم بنویسم و به خاطر این خودمو محدود نکنم :/ کاش که کمتر هی این اتفاقا پیش بیاد و اگرم قراره به خودتون بگیرین، یه طوری بگیرین که درگیر خودتون و رفتارتون شین نه من :/ اینم با شخص خاصی نبودم.

بهرحال فعلا اون رو نمینویسم. چون مغزم کامل براش فکر نکرده و جمع و جور نیست. فکرنکنم هیچ وقت هم جمع و جور بشه البته ولی خب.

میخوام از یه اتفاق بگم، اگه سعی کنین قبل خوندن همش شمام ایده خودتونو داشته باشین و به منم بگین دوست میدارم. ولی خب اجبار و زور که نیست که!

انی وی

تو این دوران من میرفتم پیاده روی. یه روزی که وایساده بودم و منتظر دوستم بودم، یه خانومی اومد و گفت که میشه گوشیتونو بدین من زنگ بزنم و شارژم تموم شده. یکمم عجله داشت. من سرمو تکون دادم. شاید قبلا بود، قبول میکردم. ولی نتونستم قبول کنم. ته ته ته ته دلمم یکمی عذاب وجدان دارم که شاید منم یه روزی یه همچین نیازی داشته باشم و کسی نباشه کمکم کنه، اون وقت چی؟

اینجا میخوام دیدگاهای خودم، دوستم، و یکی از اعضای خونوادمونو بگم. که چرا "نه"

تو فکر من این میگذشت که اگه گوشیمو (هر چند هیچیه ولی خب بهرحال گوشیه دیگه. یه وسیله ارتباطیه که فعلا ازش استفاده میکنم!) گرفت و رفت چی؟ الان به کی میشه اعتماد کرد؟ اصلا میشه دوباره گوشی خرید؟ تو این شرایط و وضعیت؟

بعد دوستم رسید و بهش گفتم و ذهنیتش این بود که کرووونااا و من توضیح دادم که دلیل من این بوده.

بعد رفتم خونه و برای بابام گفتم. حدس بزنید چی گفت؟

گفت اگه زنگ بزنه و یه قتلی صورت بگیره، پیگیری میکنن و میان پیدات میکنن و میگن چرا به فلانی زنگ زدی و بازداشتت میکنن و تا میای اثبات کنی بابا اصن به تو چه کلی گیر میوفتی.

من نمیدونم چی باعث میشه که اینقد دیدگاه وحشتناکی داشته باشه. و من اصلا به ذهنمم خطور نمیکرد. ولی دیدگاهامون و میزان ساده گرفتنامون، واسم بسیار جالب بود!

:)

همین دیگه.

اگه این وسط شمام به چیز دیگه ای فکر کردین، عرض کنید. :/ (الان میترسم هیچکس کامنت نذاره و ضایع شم ولی بیاید با ترسامون رو به رو شیم :/ هاها‌ ://///)

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۹/۰۵/۰۹
Mileva Marić

نظرات  (۱۱)

سلاااام :)

تاحالا پیش نیومده برای من راستش ولی حس می کنم منم جای تو بودم همین کارو می کردم. ولی دلیلم کرونا بود بیشتر. دلیل بابات چقدر ترسناک بود! یا خدا...

پاسخ:
:)
برا من چندین بار پیش اومده. حتی یه بار یه اتفاق لیمی افتاد. یه پسره ای گفت ادرس کجاست و من واسش گفتم و بعد به طرز مسخره ای گفت واو من میترسم گم شم میشه باهام بیای منو راهنمایی کنی؟‌
من بسیاااار پوکر گشتم. تازه داشتم از مدرسه برمیگشتم :/ چه چیزی از یه بچه مدرسه ای جذابه؟‌ :/
آره... اصن بعضی وقتا یه چیزایی میگه آدم باورش نمیشه امکان داره :دی

میشه مثلا ازش بپرسیم میخواد به کی زنگ بزنه و خودمون شماره رو بگیریم و بدیم بهش و حواسمون باشه و فیلان ولی خا چیزی که تو میگی منطقیه و ممکنه اینجوری بدزدن ولی چه کاریه، یه چاقو میذاره رو پهلوت میگه بده بعدم میدوعه میره و تو از ترس چاقو نمیری دنبالش ولی اینجوری میتونی بدویی دنبالش و نذاری ببره! 

ولی خا تنها نظر منطقی و متعادل نطر خودت بود :/ 

ولی حالا اگه من بودم چی؟ مثه اسکلا و بدون فکر به این چیزا و تنها با فکر به اینکه اخی بنده‌خدا نیاز به کمک داره الان گوشیمو میدادم! همونطور که تا الان چندین بار دادم. '_' 

پاسخ:
نه ببین، میتونه زود فرار کنه بره دیگه. ربطی نداره الان داری بهونه میگیری بهرحال امکانش هست :دی بعدشم تو شلوغی چطوری چاقو بذاره؟
عای نو منم به همین فکر کردم :)
منم تو دانشگاه بودم ترم یک، و دادم و یارو زنگ زد به استادش و حرفاشو زد و اوکی بودم. ولییی مثلا خب اونجا دانشگاهه و هممون دانشجوئیم و اعتماد راحت تره و اینقد همه چیز درب و داغون نشده بود میدونی؟
بعدشم مثلا تهش گفت حتی یه تک؟ و من بازم گفتم نه و بعدش گفتم چرا بهش گفتم نه و دیدم که خب. مثلا حواسم پرت میشده یکی میومده میگرفته میرفته میدونی؟
و هزارتا کارم میشه با یه زنگ کردا. حتی هک مثلا و اطلاعات و اینا :/

همین چن هفته پیشم همین اتفاق برا من افتاد. حدودای ۱۲شب یکی داش میومد نزدیک که گفتیم جلو نیاد و از همون عقب بگه کارشو اونم میخواس زنگ بزنه به جایی که هم من هم دوستم گفتیم نه برو

اولی برا کرونا دومی برا همین دزدیا. این دزدیا به قدری زیاد شده که واقا من میترسم گوشی تو دستم باشه و‌ راه برم. چن بارم جلو خودم گوشی یا کیف ملتو زدن دیگه کامل پشمام‌ ریخته.

شاید الان این خنده دار بنظر برسه ولی بنظرم اگه فقر همینطور زیاد بشه مردم مجبور میشن مسلح باشن برا امنیت جونشون

فک کنم اندازه چن نفر کامنت گذاشتم!

پاسخ:
اره. هر طوری بخوایم نگا کنیم اون دزدیه ترسناکه. هم جانی و هم مالی و واقعا نمیدونم چطوری داریم زندگی میکنیم. خیلی عجیب و بد و غم انگیزه اصلا :(
تازه مال شما تایمش هم وحشتناک بوده :"
شما تا یک صفحه کامل کامنت نذارین، اونقدام نیست دیگه، یه کامنته. از اون به بعدش فرا کامنته. اما همیشه یه نفرین :)
مرسی بهرحال، واسه دفه اولی که میخواستم با یکی از فوبیاهام رو به رو شم خعلیم عالی بود :)

من هم اول همین قضیه دزدی میومد تو ذهنم و هزاران سال هم میگذشت، به کرونا فکر نمیکردم

نمیدونم

گاهی وقتها میگم چقدر ما مردم ِ جامعه با هم نامهربون شدیم و من هم به نوعی

و از طرفی اینقدر دلیل و برهان وجود داره که به خودمون حق میدم

پاسخ:
خب اره دیگه تقصیر جامعست. من یه بنده خدایی رو فالو میکردم یه مدت اینستا کره جنوبی زندگی میکرد انگار. بعد میگفت گوشیتو بذار تو خیابون و هیچکس نمیدزده! و یه بار هم که وسایلش نبود بعد پلیس آورده بود بهش رسونده بود. جامعه و افرادش و اقتصادش و کلا همه چیزش مارو پرورش میده دیگه. یکی تو خونشون یکی از اعضای خونواده ازش چیز میز بدزده ازشون محافظت میکنه. بنابراین به نظرم واقعا حق داریم :)

اخه با یه گوشی دادن هم کرونا میگیرن مگه؟‌ :( لعنت به کرونا.

منم همین که بگیره و بره اومد تو ذهنم. چه بابای خلاقی :))) 

منم یه بار به خاطر همین قضییه‌ی ترس از پس ندادن و دررفتن گوشیمو ندادم به یکی.ولی خب واقعا اگه یه وقت جدا نیاز داشته باشیم چی؟

پاسخ:
همیشه خلاقیتاش ترسناکه البته :دی
باید بره تو مغازه یکی فکرکنم؟ اونجا دیگه نمیتونه برداره بره. هوم؟
نمیدونم واقعا. شاید باید میخواستم واسه اینم کامنت بذارین ایده هامونو بگیم. :)

من  منتظر این بودم که اون متنی که میگی جمع و جور نشده رو بخونم ؛ یعنی فکر کردم اونو نوشتی !

اما من هم اینطور فکر کردم که تماسی که از جانب تو ثبت بشه برات خیلی مسولیت داره و در واقع هم عقیده ی بابات هستم .به نظرم کار درستی کردی!

پاسخ:
:دی امیدوارم کم کم به این وضع نوشتنم عادت کنی :)
خب احتمال اون اتفاق کمه. میدونی؟ نبایدم اینقدر سخت گرفت و گر نه خیییلی از کارارو نباید میکردیم و زندگی کلی ترسناک میشد!

من یه بار به خودم گفتم الان زنگ بزنه به یه مرد شماره ام میفته تو گوشی اش مزاحمم مبشه و...

البته بچه تر بودم اون موقع

ولی در کل رو شماره ام حساسم

درمورد دزدی هم نگاه میکردم به قیافه اش میخ‌ره یا نه :/

پاسخ:
این اذیت و آزارا همه جا هستن ولی اخه :(
خیلی وقتا من به این فکرمیکنم شاید یه نفری رو با قیافه ای که بهش نخوره کاری انجام بده اجیر میکنن تا کارشونو انجام بده واسشون. مثلا یه خانم چادری مهربون رو میفرستن دم در در رو روش باز کنی ولی بعدش خودشون میان تو. واسه همین کاملا هم نمیتونی توسط قیافه مطمئن باشی.
یا حتی خودش قیافشو اونطوری کرده


گفتی رو شمارم حساسم، الان یادم افتاد به یه بنده خدایی که یه بار میخواست یه عکسو تو تلگرام براش بفرستم تا کیفیتش بیاد پائین و بهش گفتم خب اصلا به خودش بفرسته و گفت که نه الا و بلا باید بفرسته واسه من و من فوروارد کنم واسش! بعد میخواستم شمارشو ذخیره کنم اسمشو یه چیز دیگه گفت ولی رو اون برگه هه اسمش بود. اصلا این همه تناقض منو دیوونه میکنه لعنتی :)))

من یه بار یه خانمی که به نظر معتاد هم بود ازم گوشی رو خواست و منم بهش دادم ولی به نظرم اشتباه کردم، اگه گوشی رو برمی‌داشت می‌رفت من گلاویزم نمی‌تونستم بشم باهاش :))

 شاید این‌جور موقع‌ها بهتر باشه حداکثر کاری که می‌کنیم این باشه که شماره و پیام رو بگیریم و خودمون منتقلش کنیم اگه کار ضروری داشته باشه این‌طوری حل می‌شه اگرم ضروری نبود که خودش بی‌خیال می‌شه :)

پاسخ:
جالبه من فکرکنم تاحالا خانم معتاد ندیدم تو زندگیم. فقط تو فیلما دیدم :دی
حالا چرا نمیتونستین گلاویز شین؟
خب یه احتمالی اینجا وجود داره. فرض کنین شما سرگرم زدن شماره هستین و حواستون نیست و گوشیو شل گرفتین، یکی میاد میگیره و میره :/ البته صد درصد که احتمالش کم میشه و اون مشکل اگه وااقعا کاری داشته باشه هم حل میشه و خوبه :)

خب برای اینکه ایشون خانوم بود من مرد بودم نمی‌شد که گلاویز شیم، باید یه بادیگارد خانوم استخدام کنم برا این موقع‌ها :)

پاسخ:
:دی وقتی اون یک کاری میکنه، گل آویز شدن دیگه این حرفارو نداره والا!
نظر منه البته. نمیدونم اگه عقاید فرق بکنه و اینا چطوری میشه :)

منم مث مامانت فک میکردم. وی آر فاکین اس تی جیز! البته خب این بخاطر اینه که واقعا برای ما اتفاق افتاده دیگه. مثلا طرف سیمکارت دوستشو که دوست من بود گرفت و با دوس پسرش فرار کردن و حالا دیگه این بیچاره اسیر شده بود. خلاصه که همین!

پاسخ:
مامانم نقشی تو این پست نداشتا بابام بود :/ :)
:))

خا اگه شلوغ باشه که نمیتونی گوشیتو هم بزنه و در بره که :-" 

اره به جایی که ادم توشم هست و اینا ربط داره!

هک؟ کی میاد گوشی منو هک کنه؟ =)))))

پاسخ:
anything is possible!
چرا نکنه؟‌ :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">