یادداشت‌ها و برداشت‌ها

افکار روزمره

سه شنبه, ۸ آبان ۱۳۹۷، ۰۶:۴۶ ب.ظ

الان یه لحظه گوشیمو برداشتم و خواستم احساس کنم که چقدر غمگینم، غمگین نبودم ولی. تو ذهنم اومد باید تشکر کنم از آدمایی که نیستن و ولم کردن. به نظرم حتی ول شدن هم میتونه یه‌ موهبت باشه؛ یه موهبت بزرگ! با این حال تلگرام هنوز رو نرومه چون دیگه مثل قبل نیست و دوستش ندارم. اصلا دلم نمیخواد باشه. حتی گوشیمم دوست ندارم. نه به خاطر اینکه برای اندرویدش آپدیت نمیاد، نه. فقط واسه اینکه مال گذشتس. نمیخوام حملش کنم، نمیخوام داشته باشمش. نمیخوام نازک باشه نمیخوام سبک باشه نمیخوام بالاش یه سامسونگ برق بزنه نمیخوام دورش مشکی باشه. این کادر رو نمیخوام. دیگه من و این گوشی مال هم نیستیم. این نوتیفا و پیام های زردی که با عوض کردن تم مزشون عوض نمیشه رو نمیخوام‌. روزای الانم با گوشی مامان میگذرن. با یه گوشی جمع و جورتر، افکتایی که رتریکا نیستن، نوتایی که تو دفترن و تو گوشی نیستن. ینی این روزا اینستاگرام فوقش نیم ساعته و بعدش لوگ اوت میشه! و من و گوشیم غریبه ایم. حتی آهنگاشم نمیخوام. هزارو چند تا؟ مهم نیست اصلا. حتی کانالایی هم که عاشقشون بودم مهم نیستن. هیچ چیزی نیافتنی نیست. میدونی چی منو میترسونه؟ اینکه یه روزی میل رو نخوام، دیگه اون پوشه ای که سفید رنگه و دورش قرمزه و یهو میاد بالا و خط قرمز زیزشو نخوام، میترسم از روزی که منتظر میلی نباشم که خاکستری رنگ نباشه و سفیده. میترسم، نکن با من این کارو! 

اند یو نو وات؟ الان اره، بیخیال. بذار کنکور رو که دادم این گوشیم عوض میکنم‌. حتی اگه قرار باشه جاشو ۱۱۰۰ بگیره. مهم نیست الان...!

تغییرات همیشه زیبان، یا برای من تغییرات زیبان؟ 

خب بذارین از چیزی که امروز تو دفترم نوشتم بگم. میدونین من خیلی به آدما نگا میکنم، که چیکار میکنن و چی پوشیدن و چه شکلین و چطوری راه میرن و هدفشون چیه ولی همش در آن واحده و درگیرشون نمیشم. راجب تیپ زن ها نوشتم. تیپ منظورم پوشش نیست منظورم مدلشونه، همونا که تو پرایدا و پیکانای خاک گرفته نشستن با یه بچه بغلشون یا چند تا بچه صندلی عقب و باهاشون سروکله میزنن. و منظر همسرن که بنزین رو بزنه و بیاد، یا احتیاجات این زندگی رو از سوپری ساده سرچهارراه بگیره و بیاد. یا اینکه نون رو بگیره که این جمعه کبابو داشته باشن، با یه نون تازه. اینا هیچوقت چادر سرشون نیست تو ماشین چون از بوم مذهب نیوفتادن. ولی حجابشون درسته. به این فکرمیکنم که چطوری رویای دوران نوجوانیشو خاک کرده و تن داده به این زندگی ساده. یه زندگی خیلی ساده و معمولی که با ازدواج شروع شده. ازدواجی که یا خودشون فکر کردن از فرش به عرش میرسونتشون یا خانوادشون. ولی فقط یه اشتباه بوده که وارد یه روزمرگی بزرگ شدن که دیگه نمیشده جلوشو گرفت. اول دیدن کاری ندارن بکنن شاید. ولی الان اونقدر درگیرن که نمیفهمن روزا چطوری میگذره و یهو میبینن عمر گذشت. و میمونن که چیشد شاید. کلی بچه بزرگ کردن و نگران پول بودن و همه چیزو بعدشم تموم! و من یه حس و حالی دارم وقتی میبینمشون که نمیتونم توصیف کنم ولی این افکار از ذهنم میگذرن...

البته اولش داشتم مینوشتم که خیلیامون مشکل داریم با تنها بودن با خودمون و خیلیا دارن و ازدواج میکنن و بچه ها رو بزرگ میکنن. همین آدمای ناسالم. فک کن کسی که نمیتونه با خودش تایم بگذرونه پاشه بره ازدواج کنه و بخواد تشکیل خونواده بده! و بعدش دیدم اره این ادمام هستن که اونقدر احتمالا درگیرن تو زندگیشون که وقت ندارن فکرکنن که از لحاظ روانشناسی و یا روان نشناسی سالمن یا نه، و من بی هیچ دغدغه ذهنی میتونم قضاوت کنم. به هرحال الان که وقت هست یه جوری برنامه باید ریخت که روزمرگی نباشه و یه جوری باید دونست که...

همیشه دلم میخواسته اونقدر بدونم و به سطحی برسم که از دیدن آدما بتونم همه چیزو تشخیص بدم. و الان این قضیه در من دز حد پنج و نهایتا بخوام خیلی خفن باشم ده درصده و از همین تریبون میگم که ادامه میدم روانشناسیو اینقد ک برسم ب ی سطح خوبی درین قضیه :دی ب نظرم تا وقتی که قضاوت من به کسی اسیب نرسونه، مشکلی نداره. و میدونم کار غلطیه، ولی خب لذت بخش است :دی! 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۷/۰۸/۰۸
Mileva Marić

نظرات  (۳)

۰۸ آبان ۹۷ ، ۲۱:۰۷ محمدحسین کتابی
آره ، بعضی موقع بعضی ول کردنا موهبته
به خاطر وابستگی به کسی یک دنیام رو از دست دادم و خیلی از فرصت ها از دستم رفت !
ولی وقتی دیگه نداشتمش خیلی راحت بودم...
مثل خودت
پاسخ:
آره منم دقیقا همینطور بودم. و واقعا سخته ولی بعدش ادم میفهمه تازه خوب شد و دست و پاش باز شد :)
"اینکه یه روزی میل رو نخوام"
غمگینم کرد:(
پاسخ:
میشه نشه؟ لطفا نشه! هیچوقت نشه!
آره میشه!هیچ وقت نمیشه!
پاسخ:
:))))))))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">